تاریخچه شرکت زر ماکارون
تاریخچه شرکت زر ماکارون

نمایش برترین رستوران ها کافه ها فست فودها در شهر شما...کلیک کنید

جهت ثبت رستوران خود در بانک اطلاعات مپ استار ...کلیک کنید

شرکت زر ماکارون

گندم، آرد و در انتها یک غذای خوشمزه ، هر چه که باشد، نان و یا همه ی غذاهایی که با این ماده ی اولیه تهیه می شوند..
قوت غالب اکثر افراد دنیا همین گندم  است، گندمی که خوشه های طلایی اش باعث رشد و نمو انسان از گذشته تا کنون بوده است.
ماکارونی یکی از غذاهاییست که تقریبا می توان گفت که همه آن را دوست دارند.
مخصوصا اگر ته دیگ سیب زمینی هم داشته باشد. با وجود تفاوت های اساسی که در خصوص طبخ این غذا با نسخه ی اصلی ایتالیایی آن وجود دارد اما به جرات می توان گفت که  نسخه ی ایرانی آن طعمی فراموش ناشدنی دارد.
امروز در این مقاله سعی داریم تا یکی از بزرگترین شرکت های تولید آرد و ماکارونی را به شما عزیزان معرفی کنیم از فراز و نشیب شکل گیری آن تا زندگی الهام بخش بنیانگذارش.
شرکت زر ماکارون یک شرکت تولید کننده ی مواد غذایی بر پایه ی گندم و آرد می باشد.
زر ماکارون را آقای مرتضی سلطانی در سال 1384 تاسیس نمود. این شرکت علاوه بر تولید آرد سمولینا انواع پاستا رشته ای و فرمی ، لازنیا ، پودر کیک، ماکارونی فرمی جامبو، اسپاگتی سبزیجات و سس پاستا  را تولید می کند.
این شرکت در سال 1389 یعنی بعد از عملیات گسترش کارخانه توانست مرکز آموزش علمی و کاربردی زر را در مجموعه ی خود داشته باشد و از این طریق به کارآموزان علاقمند خدمت رسانی نماید.
آقای مرتضی سلطانی بنیانگذار شرکت کارخانه های زر کار خود را با احداث سوله های نگه داری گندم آغاز نمود.
اولین سوله ای که توسط وی احداث شد در شهر ساوه قرار داشت.مدتی بعد به فکر تولید صنعتی آرد افتاد و در سال 1372 توانست شرکت آرد زر را به بهره برداری برساند، وی در سال 1384 شرکت زر ماکارون را افتتاح کرد و در سال 1394 اولین پالایشگاه غلات ایران یعنی زر فروکتوز را تاسیس نمود.
خدمات شایان این مرد بزرگ باعث شد تا نشان امین الضرب که عالی ترین نشان برای کارآفرینان و صنعت گران است به ایشان تعلق گیرد.
مرتضی سلطانی را به عنوان پدیده ای در صنعت ایران می شناسند.


زندگی شخصی
مرتضی سلطانی در سال 1340 در یکی از روستاهای قم به دنیا آمد.مادر او همسر دوم پدرش بود و پدر از همسر اول 8 فرزند داشت، کودکی مرتضی سلطانی در فقر و محرومیت سپری شد، اما این تنها مشکل او نبود؛ پدرش مردی بود بی محبت که او را از مادر جدا کرده و حتی اجازه ی مدرسه رفتن را به او نمی داد؛ مادر آقای سلطانی با اینکه خود بی سواد بود علاقه ی زیادی به تحصیل فرزندانش داشت و به خاطر پافشاریش برای تحصیل مرتضی از همسرش جدا شد.
مرتضی ، مادر و سه فرزند دیگر خانواده مجبور بودند سخت کار کنند تا بتوانند امرار معاش کنند.
مرتضی تجربه های تلخی از کودکی دارد از روزهایی که مادرش سوزن دوزی می کرد و خودش هم مجبور بود برای بدست آوردن لقمه نانی در گورستان قبر شویی کند.
او می گوید روزی با پای برهنه در قبرستان مشغول شستن قبر عزیزی از یک پیر مرد شدم و منتظر بودم او پولی به من بدهد ، پیرمرد وقتی مرا دید تاسف خورد و تصمیم گرفت که برای من کفشی بخرد، این کفش یکی از ارزشمندترین دارایی های من بود.
او خیلی زود زمانی که 8 ساله بود مادرش  را از دست داد مادری که همیشه او را آموزگاری نجیب و مهربان برای آموختن درس های زندگیش می داند.
به همین خاطر بعد ها تصمیم گرفت که در روستای مادریش یک بیمارستان به نام او یعنی ام لیلا امینی بسازد.
زندگی پر مشقت و تجربه ی انجام کارهای سخت، از او فردی قوی ساخت که خود را متکی به کسی نمی دید و در مسیر موفقیت از چیزی هراس نداشت.
او و دوستانش برای اولین بار تصمیم گرفتند که ساخت سوله را با تمام بی تجربگی آغاز کنند. و در این راه بسیار خوش درخشیدند تا جایی که سوله های ساخت آقای سلطانی در تمام ایران فروخته می شد. 
سپس با همت والا تاسیس کارخانه ی آرد و ماکارونی را پی گرفت و اکنون در قله ی افتخار صنعت ایران قرار دارد.


با امید به درخشش تمام جوانان سخت کوش ایرانی در جهت اعتلای ایران عزیز.