علی مصفا و لیلا حاتمی در فیلم ((مردی بدون سایه))
مردی بدون سایه
((مردان تنها روی تخت خواب دو نفره))
«مردی بدون سایه» هفتمین ساخته
علیرضا رئیسیان
در بخش سودای سیمرغ سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به رقابت میپردازد. این فیلم حکم آخرین قسمت از سهگانه عاشقانه این کارگردان را دارد. دو قسمت قبلی این سهگانه «چهل سالگی» و «دوران عاشقی» نام داشتند که «چهل سالگی» در جشنواره بیست و هشتم فجر کاندیدای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه و بازیگر نقش اول زن شد اما
سیمرغی بهدست نیاورد
. «مردی بدون سایه» درباره بحران عاطفی آدمها، روابط عاشقانه و زناشویی و نقش فضای مجازی در زندگی امروز است.
نقد فیلم:
وقتی به
کارنامه رئیسیان
نگاه میکنیم، فیلمهایی را میبینیم که هرکدامشان متأثر از قالب سینمایی مطرح روز و مطابق با نیازهای جاری سینمای ایران ساخته شدهاند؛ «پرونده هاوانا»، «ایستگاه متروک»، «سفر» (متاثر از فضای فیلمهای کیارستمی فقید) و «ریحانه» از جمله این فیلمها هستند.
در نقد فیلم مردی بدون سایه باید گفت که
ایدهی اولیهی فیلم جالب و نسبتا در سینمای ایران جدید است
. ماهان (
علی مصفا
) کارگردان مستند ساز است. وی دربارهی خانواده ای که شوهر به زن شک داشته است، مستندی ساخته است و حالا خانوادهی زن از او شکایت کرده اند و وی از کارش برکنار شده است.
بنابراین تامین هزینهی زندگی بر عهدهی همسرش سایه (
لیلا حاتمی
) میافتد. وی مجبور میشود به عنوان مترجم اسپانیایی در یک شرکتی مشغول به کار شود و همسرش هم تا به اینجا هیچ مشکلی با کار کردن زن ندارد و منطقی برخورد میکند.
تا به اینجای داستان، مخاطب با فیلمی رو به روست که کار کردن زن در بیرون از خانه، امری پسندیده تلقی میشود و همه اعضای خانواده نیز خیلی راحت با این مسئلهی طبیعی برخورد میکنند.
جای زن و مرد در زندگی عوض میشود و مرد امور داخل خانه را بر عهده میگیرد
و زن، درآمد زندگی را متقبل میشود. گسترش چنین ایده ای در زمانه ای که برابری جنسیتی و حق کار زنان بیرون از خانه و گرفتن حقوق برابر با مردان، روز به روز افزایش مییابد، قابل ستایش است.
اما در نقد فیلم مردی بدون سایه باید اعتراف کرد که چنین ایدهی درخشانی پس از بازگشت سایه از سفر کاری اش، به هدر میرود و
فیلم به فاز سنتی و مردسالار دیگری منتقل میشود
که با توجه به چینش هایی که فیلمنامه پیش از این از شخصیتها و موقعیت هایشان ارائه داده بود،
به هیچ وجه منطقی نمی نماید
.
شخصیتی که ما با ماهان آشنا میشویم، مردی است کاملا مدرن و امروزی. او از اینکه مدتی امور خانه و فرزندشان را بر عهده بگیرد، چندان گلایه ای نمی کند و حتا سایه را برای رفتن به اسپانیا جهت سفر کاری اش، تشویق نیز میکند.
وی اتفاقا درباره شک و خشونت ناشی از آن مستندی ساخته است. بنابراین
میزان شکی که در طی سفر کاری
سایه به اسپانیا و بازگشتش به ایران میکند و باعث آن زد و خورد میشود، هیچ منطق روایی و روانی را ندارد.
می توان فقط در مدت کوتاهی، از یک مرد مدرن، تبدیل به مرد سنتی جامعهی مردسالار شد، آن هم زمانی که در
فیلمنامه هیچ اشاره ای به سنتی بودن وی نمی شود
و مخاطب هیچ پیش زمینهی سنتی از ماهان در ذهن ندارد.
حتا انتخاب علی مصفا که چهره و ظاهر و رفتار آرام و متینی دارد، این بی منطقی رفتاری شخصیت ماهان را نیز تشدید میبخشد. بنابراین مخاطب، درست پس از بازگشت سایه، از مردی بدون سایه هم نیز بازمی گردد و ترقیبی به ادامه دادن فیلم ندارد.
در نقد فیلم مردی بدون سایه باید گفت که
فیلم، لحن یک دستی ندارد
. فیلم از یک درام اجتماعی و خانوادگی آرام به درامی جنایی و در نهایت درامی توهمی بدل میشود. این تغییر لحن فیلمنامه هیچ منطقی را پیروی نمی کند. همچنین شخصیتها هیچ کدام شکل نمی گیرند و رفتارشان اصلا قابل پذیرش نیست.
کدام انسانی میتواند پس از درگیری با همسرش به راحتی بخوابد و صبح خیلی عادی از خواب بلند شود که گویی هیچ چیزی نشده و با وجود اینکه میداند مقصر است، گم شدن همسرش را به پلیس گزارش کند؟؟
دربارهی مادر سایه (
گوهر خیراندیش
) نیز ماجرا به همین منوال است. چطور میتوان به راحتی و با لبخند چای نوشید در حالیکه دخترت گم شده است و هیچ خبری از او نیست؟! دختر سایه با آن شخصیت مامانی که دارد
چطور هیچ سراغی از مادرش نمی گیرد و بی تابی اش را نمی کند
؟! گویی کارگردان داستان اصلی و شخصیت هایش را فراموش کرده و از جایی به بعد داستان دیگری را در سرش پرورانده است.
مشکل دیگری که در نقد فیلم مردی بدون سایه باید به آن توجه داشت، پایان بندی ناگهانی وی است. بازپرس (
فرهاد اصلانی
) پس از جستجویی اندک راجع به پروندهی مفقود شدن سایه، پی به فساد مالی شرکتی که او در آن مترجم بود نیز میبرد و فیلم از این طریق خیلی بی ربط گریزی هم به مشکلات و فساد اقتصادی جامعه میزند و مفقود شدن سایه هم خیلی بی دلیل به این امر توجیه میشود و
ناگهان فیلم بدون نتیجه گیری تمام میشود
و مخاطب اصلا متوجه نمی شود که
پس از درگیری ماهان و سایه، واقعا چه بر سر سایه آمده؟! کیست که فیلمها را میفرستد
و هزاران نقطهی مبهم دیگری که در فیلم باقی میمانند.
تنها نکتهی قابل اعتنای فیلم که باید در نقد فیلم مردی بدون سایه به آن اشاره نمود، طراحی صحنه و لباس درست و تر و تمیز و سر و شکل دار کامیاب امین عشایری است که متناسب با شخصیتها و موقعیت اجتماعی فیلم طراحی شده اند و از لحاظ بصری فیلم را اندکی غنا بخشیده است.
در انتهای نقد فیلم مردی بدون سایه باید گفت که علیرضا رئیسیان ایدهی خوبی را در ابتدا شروع کرده و حتا المانهای درستی مثل عطر و لباس شب زنانه را برای تشدید شک ماهان در فیلم قرار داده، اما باید اعتراف کرد که نه تنها هیچ کدام از این ایدهها را به درستی نپرورانده، بلکه آنها را سوزانده و از بین برده است. د
ر نتیجه مخاطب با فیلمی رو به روست که کارگردان، اثرش را تنها گذاشته و بی سایه کرده است
.
عوامل فیلم:
کارگردان و تهیهکننده علیرضا رئیسیان، مدیر فیلمبرداری: مسعود سلامی، مدیر صدابرداری: امیر نوبخت، طراح صحنه و لباس: کامیاب امین عشایری، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: ایمان توکلی، دستیار دوم کارگردان: مهیار اسلامی، مدیر صحنه: فرامرز کرامتی، مدیرتولید: محمد یمینی، مدیر تدارکات: مهرداد مهرپویان، طراح چهرهپردازی: ایمان امیدواری، منشی صحنه: سعیده دلیریان، عکس: امیرحسین شجاعی، دستیار اول فیلمبردار: امید رخافروز، نور: حامد اوتادی، دستیاران گروه فیلمبرداری: فرانک کیان، سینا علیپور و علیرضا مجیری، دستیار صدا: نیما عزت، اجرای چهرهپردازی: مرتضی کهزادی، محبوبه تاتلاری و سروش عباسی، دستیار صحنه: وهاب یحیی زاده، دستیار لباس: نسرین لطیفی، مترجم و هماهنگی اسپانیا : نهال فتحی و ارش شعله کار؛ فیلمبردار پشت صحنه: هلیا کریمی، مدیر روابط عمومی: امید عشیری.